پژوهش حاضر با هدف ارتقاء شخصيت برند بر اساس متغيرهاي تأثيرگذار بر برند با استفاده از رویکرد ISM انجام پذیرفت. اين پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی- استقرایی است که از نظر هدف، كاربردي و از حيث ماهيت و روش، توصيفي پيمايشي می باشد. جام چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف ارتقاء شخصيت برند بر اساس متغيرهاي تأثيرگذار بر برند با استفاده از رویکرد ISM انجام پذیرفت. اين پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی- استقرایی است که از نظر هدف، كاربردي و از حيث ماهيت و روش، توصيفي پيمايشي می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمی، 15 نفر از خبرگان در دانشگاه هستند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و تا سرحد اشباع اطلاعات مورد نیاز و کفایت نظری مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش کیفی پژوهش ابزار گردآوري اطلاعات متون بر اساس تکنیک تحلیل محتوا است. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کمی نیز پرسشنامه ماتریس ISMاست که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد مورد سنجش قرار گرفت. در بخش کیفی، داده های بدست آمده از تکنیک تحلیل محتوا و در بخش کمی پژوهش، داده ها با استفاده از نرم افزار Matlab تحلیل شد. نتایج پژوهش مشتمل بر معرفی ابعاد هشت گانه موثر در ارتقاء شخصیت برند است که در قالب مدل نهایی پژوهش معرفی گردید. این ابعاد عبارتند از: شخصیت برند، عملکرد برند، آمیخته بازاریابی، طراحی برند، فناوری و شبکه های اجتماعی، مشتری، فرهنگ و مسئولیت اجتماعی.
پرونده مقاله
چکیده
هدف: پژوهش حاضر تاثیر الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی بر کارایی آن ها بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گرداوری داده ها توصیفی (پیمایشی) بود.
روش: جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل متخصصین، خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل مسؤولین سازمان چکیده کامل
چکیده
هدف: پژوهش حاضر تاثیر الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی بر کارایی آن ها بود. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر گرداوری داده ها توصیفی (پیمایشی) بود.
روش: جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل متخصصین، خبرگان دانشگاهی و سازمانی شامل مسؤولین سازمان مرکزی، روسای و معاونین واحدها، روسای دانشکده ها و مدیران گروه و صاحبنظران و مدیران آموزش عالی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بوده اند که بر اساس جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 300 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، از پرسشنامه اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی و پرسشنامه کارایی، استفاده شد.
یافته ها: براي آزمون تحقیق و بمنظور مشخص کردن قدرت تاثیر دو متغیر از ضرایب مسیر که تحت عنوان "ضرایب بتای استاندارد شده رگرسیون" تفسیرمی شود و همچنین براي بررسی معنادار بودن تأثیر نیز از اندازة تی (t-value) استفاده شد. مقدار ضریب معناداري (آماره t) برای دو متغیر پژوهش بیشتر از 96/1 می باشد و آزمون t محاسبه شده از آزمون t بحرانی در سطح خطا پذیری 1% بزرگتر است، بنابراین اخلاق حرفه ای مدیران بر کارایی سازمانی آنان موثر و میزان اثر آن 913/0 و جهت آن مثبت است.
نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد. الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزش عالی برارتقاءکارایی آنان تاثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین ارتقاء سطح کارایی کارکنان منوط به داشتن مدیری آگاه، لایق و هنرمند و با اخلاق حرفه ای است. مدیر کارآمد و اثربخش قادر خواهد بود که زمینه بهبود سطح کارایی کارکنان را از طریق رفع موانع و ایجاد شرایط لازم فراهم آورد.
پرونده مقاله